وقتی مطالعاتی که تا امروز داشته، مهارتهایی که کسب کرده، نوآوریهایی که به خرج داده و طرحهایی که در ذهن دارد را با سن و سالش مقایسه میکنیم، تنها نتیجهای که میشود گرفت این است که او از لحظه لحظههایش بهترین بهره را برده .
«محمدرضا احمدیه»، دانشآموز مقطع پیشدانشگاهی رشته ریاضی دبیرستان نمونه دولتی 17 شهریور، فقط 17 سال داشت که مهر تأیید اداره ثبت اختراعات پای طرح پیشنهادیاش خورد و مجوز ورود او به جرگه مخترعین کشور صادر شد؛ موفقیتی که دنیای جدیدتری را به روی او گشود.
محمدرضا در روزهایی که خود را برای شروع دوره پیشدانشگاهی و ماراتن آزمون ورود به دانشگاه آماده میکرد، ساعتی از وقت ارزشمندش را به همشهری محله داد و به همراه مادر خوشفکر و دلسوزش برایمان از اختراعات و دلایل موفقیتش گفتند.
نوآوری اول: سنسور چند منظوره درهای کشویی
وقتی از تلویزیون میدیدم تعداد زیادی از افراد در اثر گازگرفتگی، جان خود را از دست میدهند، فکر کردم میتوان یک سنسور ¨حسگر روی پنجره خانهها نصب کرد که با تشخیص بوی گاز، علاوه بر هشدار به ساکنان خانه، باعث باز شدن پنجرهها شود تا اثر گاز را خنثی کند...» میگویند: نیاز ما به اختراع کردن و نوآوری است. در مورد اختراع محمد هم این نکته، صادق است.
اختراعی که او با نام «سنسور درهای کشویی با قابلیت چند منظوره» به ثبت رساند، پاسخی بود برای کمبودها و نیازها. او در ادامه میگوید: «علاوه بر این، بارها دیده بودم در فروشگاههای مجهز به دربهای اتوماتیک، هر کس که از پیادهرو عبور میکند، در خود بهخود برایش باز میشود و این مسئله، اتلاف زیاد انرژی برق را به دنبال دارد.
به ذهنم رسید اگر سنسوری در 30 ـ 20 سانتیمتری درب نصب شود و به دوربین روی در متصل شود، آن وقت فقط برای کسانی که واقعاً قصد ورود به فروشگاه را دارند باز خواهد شد... بقیه کاربرها و قابلیتهای این سنسور به مرور به ذهنم رسید...»
مخترع جوان منطقه در تشریح دیگر قابلیتهای سنسور مورد اشاره میافزاید: «در حال حاضر، در ساعات تعطیلی بانکها، اگر به بانک دستبرد زده شود، فقط صدای آژیر خطر است که نقش محافظ بانک را ایفا میکند که البته تا رسیدن پلیس ممکن است کار از کار بگذرد اما با نصب این سنسور روی در، اگر شیشه شکسته شود و یا حتی در بانک در ساعات تعطیلی به شدت هل داده شود، یک قفل فولادی به سرعت پشت در قرار میگیرد و بعد، آژیر خطر به صدا درمیآید.»
قابلیتهای دیگر سنسور ابداعی محمد، حاصل دقت او در مسائلی است که از دید دیگران پنهان میماند: «در فروشگاههای بزرگ، لباسها مجهز به دگمههایی است که اگر لباس سرقت شود، با عبور سارق از گیت امنیتی، باعث به صدا درآمدن آژیر خطر میشود. اما در چنین شرایطی، فروشنده باید به دنبال سارق برود یا به فکر مغازهاش باشد؟ اگر سنسور مورد نظر ما را که متصل به یک دوربین کوچک است، روی درب فروشگاه نصب کنیم، به محض ثبت سرقت توسط دوربین، باعث بسته شدن در فروشگاه میشود و از خروج سارق جلوگیری میکند.
جلوگیری از اتلاف انرژی گرمایی در فصل سرد سال در خانه و محل کار، قابلیت دیگر این سنسور است. ما میتوانیم سنسور را روی در یا پنجره اتاق نصب کرده و آن را روی دمای دلخواه تنظیم کنیم. هرگاه دمای اتاق از آن میزان بالاتر رود، این سنسور باعث باز و بسته شدن در یا پنجره میشود و با جریان هوا به داخل اتاق، دما متعادل میشود.»
دانشآموز مبتکر منطقه در تشریح شکل اجرایی این ایده میگوید: «همه این موارد در یک پکیج ¨بسته کامل عرضه میشود که دارای یک میکروکنترلر است و همه سنسورها تکتک به آن وصل میشوند و وظیفه ایجاد هماهنگی بین سنسورها برعهده آن است. این شکل اجرا را که هم باعث کاهش هزینه و هم کاهش انرژی برق میشود، با همفکری دوستم، محمد امین جمشیدی ¨مهندس برق، طراحی کردیم.»
نوآوری دوم: نسل جدید آنتنهای چند منظوره
«وقتی در کتاب فیزیک سال اول، مطلبی درباره استفاده از عدسیها در کورههای خورشیدی خواندم، کاربرد عدسیها توجهم را جلب کرد. مطالعاتم را شروع کردم و طرحی به ذهنم رسید.» محمد در تشریح طرحی که با نام «نسل جدید آنتنهای چندمنظوره» با استفاده از نوع خاص عدسی، ارائه کرده میگوید:
«وقتی پس از دو سالونیم مطالعه و تحقیق یقین پیدا کردم امواج الکترومغناطیسی هم مثل نور در برخورد با عدسیها میشکنند، مطمئن شدم طرحم قابل اجرا است. طرح من یک آنتن چند منظوره است که به شکل ماهواره عمل میکند با این تفاوت که برخلاف ماهوارههای فعلی که فقط قابلیت دریافت امواج از یک جهت را دارند، ماهواره ابداعی من با استفاده از یک عدسی مرکب که به شکل ویژهای طراحی شده، میتواند بدون نیاز به چرخش، امواج را از تمام جهات دریافت کند.»
مبتکر جوان منطقه، قابلیتهای مهم اختراع جالبش را فهرستوار بیان میکند: 1ـ عدم نیاز این ماهواره به بشقاب ¨DISH 2ـ امکانات دریافت امواج شبکههای داخلی کشور با کیفیت بالا و سهولت در تنظیم شبکهها: ¨از آنجا که این ماهواره میتواند امواج مخل noise)ها را رد کرده و آنها را نشکند، کیفیت دریافت امواج توسط آن بالاتر میرود 3ـ استفاده نظامی از این اختراع به عنوان جایگزین رادارهای فعلی: ¨رادارهای نظامی فعلی، با چرخاندن یک اتاقک بزرگ میتوانند امواج را دریافت کنند که چرخاندن آن اتاقک با صرف انرژی فراوان همراه است. درحالیکه با استفاده از این عدسی مرکب، آن اتاقک بزرگ حذف میشود و برای دریافت امواج فقط کافی است گیرنده کوچک وسط عدسی چرخانده شود.
4ـ کاربرد عدسی مورد نظر در کورههای خورشیدی به منظور استفاده از انرژی خورشیدی برای تولید برق. پیش به سوی آیندهای روشن... محمد در فکر موفقیتهای بزرگتر است. خودش در این باره میگوید: «طرح آنتنهای چندمنظوره را به جشنواره خوارزمی ارائه دادم اما اعلام شد شرط شرکت در جشنواره ارائه نمونه ساخته شده طرح است.
با وجود هزینههای فراوان اجرای این طرح، با همکاری دوستم، کار ساخت این وسیله را شروع کردهایم تا به خواست خدا در دوره بعدی جشنواره خوارزمی شرکت کنیم.» او در ادامه میافزاید: «ثبت اولین اختراعم در واقع، راه را برایم باز کرد. چند طرح دیگر در ذهن دارم که انشا الله بعد از قبولی در کنکور، به سراغ آنها میروم.»
وقتی از محمد درباره رشته دانشگاهی مورد علاقهاش میپرسیم، باز هم جواب متفاوتی میشنویم: «دوست دارم مهندسی عمران بخوانم. علاقه زیادی به طراحی ساختمان دارم،اما در آن زمینه هم میخواهم نوآوری کنم. دوست دارم ساختمانهایی با شکلهای عجیب و غریب و قابلیتهای جدید طراحی کنم.اولین طرحی که در ذهن دارم یک ساختمان هرمی شکل است که آسانسورهایش باید روی ریلهایی به صورت کج، حرکت کنند...،»
هر لحظه بر لبم دعاست...
میگویند پشت سر هر مرد موفقی، یک زن ایستاده است. در مورد محمد، آن زن، مادر دلسوز اوست. مادر از همان کودکی که شاهد کنجکاویهای محمد بود، آینده درخشانی را برای او پیشبینی میکرد: «علایق و بازیهای محمد از همان کودکی، متفاوت بود. خیلی سؤال میکرد و همیشه دوست داشت چیزی بسازد و طراحی کند.
خیلی کوچک بود که با استفاده از سنگریزه در اتاقش یک شهر ساخته بود، شهری با جاده و پل و... بزرگتر که شد، وقتی وسایل برقی خراب میشد، مثل مخلوط کن و رادیو، به او میدادم تا بازی کند، آنقدر کنجکاوی میکرد و آنها را دست کاری میکرد که مدام فیوز برق میپرید.
در دوره راهنمایی بود که یک روز از اتاقش صدای رادیو شنیدم. در را که باز کردم، از کار کردن رادیوی خرابمان تعجب کردم. محمد وقتی کار کردن عمویش با دستگاه لحیم را دیده بود، یاد گرفته بود و آن روز دور از چشم من با استفاده از دستگاه لحیم، رادیو را درست کرده بود...» مادر، پشتکار زیاد محمد را دلیل موفقیتش میداند و در ادامه میگوید:
«محمد به دلیل ساعات زیاد مدرسهاش، اصلاً فرصت شرکت در کلاسهای فوقبرنامه را نداشت و هرچه از کامپیوتر و زبان میداند، نتیجه تلاش خودش و استفاده درست از کتابها و CDهای آموزشی و تمرین زیاد بوده است. حالا به راحتی از سایتهای اینترنتی علمی استفاده میکند و قادر به برنامهنویسی کامپیوتری است.»
اما محمد، بخش زیادی از موفقیتش را مدیون برنامهریزیهای دقیق مادرش است. مادر در ادامه میافزاید: «همه ساعات حضور محمد در خانه را برنامهریزی کرده بودم؛ ساعت استراحت پس از مدرسه، ساعت درس خواندن، ساعت آزاد ¨برای حضور در جمع خانواده، تماشای تلویزیون و... همه اینها مشخص بود. کوچکتر که بود، حتی ساعت خواب هم داشت.
محمد از همان وقت آزادش برای یادگیری کامپیوتر و زبان و انجام تحقیقات برای اختراعاتش استفاده میکرد.» اما حرفهای پایانی مادر از همه خواندنیتر است: «هر لحظهام دعا برای محمد و دیگر فرزندان کشور است، دعا برای عاقبتبهخیریاش، برای اینکه توفقیق خدمت به وطن، انقلاب، رهبر و شهدا را پیدا کند. همیشه به او گفتهام خون شهدا را نادیده نگیر چون هرچه داری از آنهاست. همیشه میگویم ما باید طوری کار و تلاش کنیم که خون شهدا حفظ شود...»
همشهری محله - 15